گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
آغاز تا پایان - سیری در جنگ ایران و عراق
جلد پنجم
آثار و بازتاب سقوط فاو






دو مشخصه برجسته ناشی از سقوط فاو، «تغییر توازن» و «برهم خوردن تعادل روانی» در جنگ بود. پیدایش این وضعیت به عنوان یک «نقطه عطف»، منجر به تقویت این احتمال شد که با «تغییر سیر جنگ»، زمان پایان دادن به آن فرارسیده است.
سقوط فاو سبب شد، علت برتری یافتن عراق و پیروزی این کشور در فاو مورد توجه کارشناسان و تحلیل گران قرار گیرد. «حمله غیر منتظره عراق»

[ صفحه 79]

برخی از مقامات غربی و تحلیل گران را دچار شگفتی کرد [238] ، زیرا تا آن زمان آنها می‌پنداشتند که عراق همچنان موضع دفاعی خود را حفظ خواهد کرد، لذا این تغییر استراتژی سبب شد تا نقش مشاوره‌ای امریکا و شوروی و فرانسه برای سازمان دهی مجدد گارد ریاست جمهوری عوامل اصلی تغییر وضعیت شناخته شوند. [239] پیش از این، بسیاری از کارشناسان نظامی جنگ معتقد بودند که ارتش عراق از آموزش یا روحیه تهاجمی لازم برای دست زدن به حمله برخوردار نیست، اما تحولات عمده‌ای که در سال 1366 در ارتش عراق انجام شد، تحلیل گران پنتاگون را نیز به تجدید نظر در تفکر خود واداشت. [240] دیپلمات‌های مقیم بغداد نیز بازپس گیری فاو را نشانه بهبود توانایی رزمی و تقویت روحیه ارتش عراق ذکر کردند [241] .
همچنین، بازپس گیری فاو باعث شد نیروهای عراق با به دست گرفتن ابتکار عمل [242] از یک «موضع استراتژیک» [243] و برتر برخوردار شوند. پیدایش این وضعیت منجر به شکل گیری مفاهیم جدیدی شد، بدین معنا که توازن موجود - قرار داشتن ایران در موضع تهاجمی و برتر و در مقابل قرار داشتن عراق در موضع پدافندی و ضعف - دست خوش تغییر شود و به باورهای پیشین مبنی بر این که ارتش عراق فاقد روحیه و مهارت لازم می‌باشد، پایان دهد. [244] در این میان، برخی از دیپلمات‌ها در خلیج فارس تأکید کردند، این تهاجم می‌تواند استراتژی عراق را تغییر دهد. [245] بر اساس همین ملاحظه، فرمانده پیشین سپاه گارد گفت:
«آزاد سازی شهر فاو، سرنوشت جنگ را تغییر خواهد داد.» [246] .
سقوط فاو، استراتژی ایران را مبنی بر متقاعد ساختن حامیان عراق برای دادن امتیاز به ایران - به خاطر داشتن موضع برتر به دلیل ادامه حملات به مواضع عراق و در اختیار داشتن مناطق تصرف شده در خاک عراق - آسیب پذیر کرد و در معرض تغییر قرار داد. زیرا در میان مناطق تصرف شده،

[ صفحه 80]

«فاو» برای ایران همانند «خرمشهر» برای عراق با اهمیت بود. ضمن این که خروج عراق از لاک دفاعی و قرار گرفتن در موضع آفند، نیازمند تغییر استراتژی نظامی ایران برای مقابله با سلسله تهاجمات عراق بود که نیاز به زمان داشت و از این مهم‌تر، سقوط فاو در مدت 36 ساعت، ضربه روانی غیر قابل جبرانی بر ایران وارد ساخت که بهبود آن به سهولت امکان پذیر نبود. بر پایه همین ملاحظه، آقای هاشمی رفسنجانی در تحلیلی از روند جنگ تأکید کرد:
«از این پس زمان به نفع ما نخواهد بود» [247] .
«گری سیک» مشاور «کارتر»، رئیس جمهور وقت امریکا در امور ایران نیز در مورد تغییر موضع ایران و آمادگی امریکا برای پایان دادن به جنگ معتقد بود:
«اگر ایران مشاهده کند که ادامه جنگ واقعا به اهداف انقلاب اسلامی و بقای حکومت اسلامی لطمه می‌زند، سعی خواهد کرد هر طور شده است از این وضع نجات یابد» [248] .
برخی از تحلیل گران معتقد بودند، ضربات ناشی از بازپس گیری فاو به دست عراق، سبب شده است که رهبران ایران [249] در استراتژی کهنه خود در مورد این که طولانی شدن جنگ فرسایشی با عراق منجر به از پای درآمدن حکومت بغداد خواهد شد، تجدیدنظر کنند. [250] حتی، برخی منابع دیپلماتیک تأکید کردند، تمایل ایران به یک ابتکار صلح بین المللی بیش از گذشته افزایش یافته است [251] .
امریکایی‌ها پیش از این، با اسکورت نفت‌کش‌های کویت و تلاش برای

[ صفحه 81]

تصویب قطع‌نامه 598، در نظر داشتند، با در دست گرفتن ابتکار عمل، مقدمات پایان دادن به جنگ را فراهم کنند. مهم‌ترین معضل امریکا مقاومت ایران به دلیل در اختیار داشتن مناطق تصرف شده بود. ایران بر اساس همین وضعیت، در پی دریافت امتیاز لازم مبنی بر تجاوز شناختن عراق بود و امریکا از پذیرفتن و تأمین این خواسته خودداری می‌کرد. [252] امریکایی‌ها ضمن حمایت صد درصد از عراق، پس از ماجرای مک فارلین فشار مستمری را بر ایران وارد ساختند [253] با سقوط فاو، در واقع، موانع موجود تا اندازه‌ای برطرف شد، به همین دلیل «ریچارد مورفی»، معاون وزارت خارجه امریکا با اظهار خرسندی از سقوط فاو و فراهم شدن شرایط پایان جنگ، گفت:
«پیروزی ماه گذشته[عراق]در شبه جزیره فاو ممکن است امکان جدیدی را برای پیش‌رفت از کانال دیپلماتیک فراهم سازد» [254] .
در عین حال، نگرانی امریکا از تداوم حملات عراق و تغییر موازنه، سبب شد تا «مورفی» در «سمینار خلیج فارس» بر این مسئله تأکید کرده و بگوید:
«ما می‌خواهیم توازن در جنگ برهم نخورد» [255] .
روزنامه امریکایی نیویورک تایمز نیز با توجه به تحولات جدید، خطاب به سیاست مداران امریکا نوشت:
«با توجه به این که گرایش امریکا به سمت بغداد میان ایران و عراق تعادل نظامی

[ صفحه 82]

ایجاد کرده است، اکنون زمان آن است که امریکا دیپلماسی خود را با شرایط جدید منطبق سازد» [256] .
از این پس، بر اساس درکی که امریکایی‌ها از وضعیت حاکم بر صحنه سیاسی - نظامی جنگ داشتند، تلاش مضاعفی را برای متقاعد ساختن ایران برای پایان دادن به جنگ - با ارسال پیام‌های آشکار و پنهان - آغاز کردند. بر اساس همین ملاحظات، برخی از مقامات امریکایی خواهان شرکت جستن دولت امریکا در نوعی گفت و گوهای صلح با ایران بودند [257] ، زیرا منافع گوناگون امریکا در خلیج فارس پایان جنگ و بهبود روابط ایران و امریکا را به یک امر ضروری تبدیل کرده بود. [258] در این حال، ادامه جنگ مانع بهبود روابط ایران و امریکا ارزیابی می‌شد. [259] ایران تحت شرایط جدید، از یک‌سو از روند تحولات جنگ و سیاست‌های مداخله جویانه امریکا نگران بود [260] و از سوی دیگر، برای پایان دادن به جنگ، خواستار شناخته شدن این حقیقت بود که عراق متجاوز اصلی بوده و ایران مورد تجاوز قرار گرفته است. شناسایی این موضوع در محافل بین المللی برای ایران با اهمیت بود. [261] اما از نظر کارشناسان امریکایی تحقق هر گونه شرایطی که منجر به سقوط دولت عراق شود، به منزله بر هم خوردن توازن در خلیج فارس و تهدید دوستان و متحدان امریکا در منطقه و در نتیجه، تهدید منافع استراتژیک غرب ارزیابی می‌شد [262] .
آقای هاشمی با توجه به رخدادهای جدید در صحنه نظامی و سیاسی در گفت و گو با تلویزیون ایتالیا گفت:
«اگر واقعا مصلحت را در این تشخیص دهیم که باید مصالحه کرد، ما این سیاست را می‌پذیریم» [263] .
وی با توجه به موانعی که برای تأمین خواسته‌های ایران وجود داشت، افزود:
«فعلا این مصالحه برای ما و منطقه و حتی مردم عراق خیلی گران تمام

[ صفحه 83]

می‌شود.» [264] .
نماینده موقت ایران در سازمان ملل نیز در این باره گفت:
«قطع‌نامه 598 شامل بندی بود که مهم‌ترین خواسته ما را تأمین می‌کرد و آن این که، دبیرکل موظف است که کمیته‌ای برای تعیین متجاوز تشکیل دهد... پس از سفر دبیر کل سازمان ملل برای تهیه طرح اجرایی برای قطع‌نامه با جابه‌جا کردن بعضی از بندها نظرات ما تا حدودی تأمین شد، ولی دولت بعثی عراق با پیشنهاد دبیر کل مخالفت کرد» [265] .
سقوط فاو، به طور طبیعی موضع عراق را در مقایسه با گذشته تقویت کرد و همین مسئله بر پیچیدگی اوضاع برای یافتن راه حل مناسب تا اندازه‌ای افزود. دبیر کل، یک طرح پنج ماده‌ای تهیه کرد که می‌توانست نقطه آغازی برای حل و فصل دیپلماتیک جنگ ایران و عراق باشد. [266] اما، عراق با این پیشنهاد مخالفت کرد، هر چند پاسخ ایران به آن مثبت بود [267] «دکوئیار»، دبیر کل وقت سازمان ملل در توضیحات مشکلات جدید گفت:
«ایران مفاد ده گانه قطع‌نامه را پذیرفته است، ولی با ترتیب اجرای آن مخالف است.... ایران می‌خواهد که اجرای این قطع‌نامه با تشکیل کمیسیونی که مسبب آغاز جنگ را معلوم کند آغاز شود، ولی عراق ایجاد هر گونه تغییر در مفاد این قطع‌نامه را نمی‌پذیرد.» [268] .
از سوی دیگر، تلاش امریکا برای صدور قطع‌نامه‌ای به منظور تحریم ایران نیز به دلیل مخالفت چین و شوروی به عنوان دو عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل که از حق وتو برخوردار بودند ناکام ماند و امکان فشار امریکا به ایران کاهش یافت.
«والترز» نماینده وقت امریکا در سازمان ملل در سفر به منطقه خاورمیانه به مخالفت چین و شوروی اشاره کرد. [269] «نیکسون»، رئیس جمهور اسبق امریکا نیز در مصاحبه با شبکه تلویزیونی «سی.ان.ان» امریکا در مورد موضع‌گیری

[ صفحه 84]

شوروی گفت:
«اتحاد شوروی در خلیج فارس دست به بازی «رولت روسی» می‌زند و امریکا می‌بایست به وضوح به اطلاع «میخائیل گورباچف» رهبر شوروی برساند که کشورش برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق به امریکا بپیوندد.»
وی اضافه کرد:
«باید ریگان به گورباچف اطلاع دهد، در صورت عدم پیوستن شوروی‌ها به تلاش‌های واشنگتن برای پایان دادن به جنگ، بر روابط امریکا و شوروی خدشه وارد خواهد آمد» [270] .
این توصیه‌های هشدار آمیز نیکسون، در آستانه چهارمین ملاقات گورباچف و ریگان به عنوان رؤسای دو کشور شوروی و امریکا انجام می‌گرفت. در چنین شرایطی که روس‌ها بر اساس قرارداد ژنو (25 / 1 / 1367) میان افغانستان، پاکستان، امریکا و شوروی، در حال اجرای نخستین مرحله خروج نیروهای شوروی از افغانستان بودند [271] ، تمرکز توجهات به تحولات جنگ ایران و عراق به جای توجه به خروج نیروهای شوروی از افغانستان، عملا به سود مقام‌های مسکو ارزیابی می‌شد. از سوی دیگر، روس‌ها با توجه به ثمر نشستن کمک‌های تسلیحاتی و مشاوره‌ای خود به عراق و متقاعد ساختن فرماندهان ارتش آن کشور برای تغییر استراتژی از پدافند به آفند و فراهم کردن لوازم و امکانات اجرای این امر مهم، اوضاع را در سطح استراتژیک کاملا به سود عراق ارزیابی می‌کردند و در نظر داشتند با به دست گرفتن ابتکار عمل، روند جنگ را اداره و هدایت کنند. مشاهده برتری قابل ملاحظه عراق پس از بازپس گیری فاو، روس‌ها را مانند عراقی‌ها و برخلاف امریکایی‌ها متقاعد ساخت که

[ صفحه 85]

هیچ گونه اقدام تعجیلی برای پایان بخشیدن به جنگ انجام ندهند، زیرا دلیلی برای انجام این کار وجود نداشت و اوضاع کاملا به سود مسکو و بغداد بود.

سقوط شلمچه

فرایند سقوط فاو با توجه به تأثیرات تعیین کننده آن بر تغییر توازن به سود عراق، بسیار حائز اهمیت بود. در وضعیت جدید، قابلیت تدافعی ایران برای تمرکز قوا به منظور مقابله با حملات عراق و در مقابل، توانایی عراق برای حفظ ابتکار عمل و تداوم تهاجم به سایر مناطق، نقش قابل ملاحظه‌ای در تغییر روند تحولات آینده جنگ داشت. بر پایه همین ملاحظات، بلافاصله پس از حادثه سقوط فاو، طی بررسی‌هایی که به عمل آمد و با توجه به احتمال حمله ارتش عراق به منطقه شلمچه یا «جزایر مجنون» پیشنهاد عقب نشینی مطرح شد با این استدلال که در فاو به دلیل حضور در شمال غرب نتوانستیم دفاع کنیم، پس باید نیروها را در منطقه شلمچه متمرکز کرد. در این زمینه، چون هنوز باور عمیق نسبت به واقعیت‌های جدید به وجود نیامده بود، لذا تصمیم گیری لازم انجام نشد. [272] با این حال علاوه بر اقدامات مهندسی در جزایر مجنون، ترمیم و تقویت خطوط دفاعی در منطقه شلمچه نیز مورد توجه قرار گرفت. [273] در مقابل، عراقی‌ها پس از حمله به فاو، در زمانی کم‌تر از 48 ساعت نقل و انتقال از منطقه فاو را با هدف آمادگی برای عملیات بعدی، آغاز کرده [274] و 38 روز پس از حمله به فاو، سرانجام در ساعت 8 صبح روز چهارم خرداد 1367 به منطقه شلمچه حمله کردند.
چند روز پیش از آغاز تهاجم دشمن، فعالیت‌های دشمن در این منطقه به نحو آشکاری افزایش یافت. هم‌زمان، در منطقه «ام‌الرصاص» نیز دشمن به جمع آوری موانع شامل خورشیدی و سیم‌های خاردار در حاشیه ساحل اروند اقدام کرد. [275] واحد ترابری لشکر گارد جمهوری نیز نفرات، تجهیزات،

[ صفحه 87]

سلاح‌های ضد هوایی و مهمات را از منطقه هور، فاو و مناطق غرب به منطقه شرق بصره انتقال داد. [276] برابر گزارش‌های شنود رادیویی، نیروهای دشمن از اول خرداد 1367 (پیش از شروع عملیات) فرکانس بی‌سیم‌های خود را در منطقه آزمایش می‌کرده‌اند [277] .
دشمن، تهاجم به شلمچه را با سه سپاه سوم، هفتم و گارد آغاز کرد. در این عملیات، نیروهای سپاه گارد از محور کانال پرورش ماهی (محور شمالی)، سپاه دوم از محور جاده شلمچه (محور وسط) و سپاه هفتم از محور جزیره «ام‌الطویل» (محور جنوبی) با پشتیبانی واحدهای توپخانه، زرهی و هوایی وارد عمل شدند. [278] برابر تحلیل سردار «محسن رضایی» فرمانده کل سپاه در آن هنگام، در حالی که نیروهای خودی از زمان و مکان تهاجم دشمن آگاه بودند، ولی شلمچه تنها در مدت هشت ساعت سقوط کرد. در مقایسه با فاو، از ساعت «س» (حمله دشمن) اطلاعات به دست آمده بود، نیروها به ظاهر آماده‌تر بودند، غافل گیری هم وجود نداشت و خطوط دفاعی نیز تقویت شده بودند. البته نیروی احتیاط کمی در اختیار بود. ولی در هر حال اراده لازم برای مقابله با دشمن و حفظ شلمچه وجود نداشت. [279] سقوط شلمچه نشان دهنده برتری عراق و تغییر تاکتیک آن در تهاجم بود. [280] بیش از 70 درصد توان دشمن در جنوب متمرکز شده بود. [281] پیش از این پیش بینی شده بود که اگر عراق در موضع تهاجم قرار بگیرد، نیروهای خودی در موضع پدافندی قادر به مهار تهاجمات عراق نخواهند بود. [282] در کتاب «تئوری عملیات و جنگ»، در مورد دشواری‌های حفظ ابتکار عمل و مقابله با قوای عمده دشمن، آمده است:
«حفظ ابتکار نظامی بسیار سخت‌تر از به دست گیری آن است. همه نویسندگان نظامی با این گفته «مولتکه» موافقند که یک اشتباه در تمرکز اصلی ارتش به سختی می‌تواند در طی جریان کامل نبرد اصلاح شود و آن که هیچ طرح عملیاتی در برخورد اولیه با عمده نیروهای اصلی دشمن پا برجا نمی‌ماند.

[ صفحه 88]

فرسایش نیروها شانس توانایی حفظ ابتکار را تضعیف می‌کند» [283] .

بازتاب سقوط شلمچه

سقوط شلمچه - نظر به اهمیت و نتایج آن در روند تحولات جنگ - بازتاب نسبتا گسترده‌ای در رسانه‌های خبری داشت. پیش از این، سقوط فاو با آن که بسیار با اهمیت بود، ولی به دلیل غافل گیری ایران، به منزله برتری کامل عراق ارزیابی نمی‌شد. اما با سقوط شلمچه، تحلیل کارشناسان دست‌خوش تغییر شد و به تدریج برتری عراق و ضعف‌های ایران مورد توجه قرار گرفت. افزون بر این، تغییر استراتژی نظامی عراق، افزایش روحیه سربازان عراقی، بهبود روحیه عراق در محافل کارشناسی و هدایت عملیات به دست صدام مورد اشاره قرار گرفت. [284] روزنامه «واشنگتن پست»، چاپ امریکا پیروزی عراق در شلمچه را به منزله «شکست عظیمی» برای نیروهای ایران ذکر کرد و نوشت:
«اکنون شکست سریع نیروهای ایرانی در شرق بصره این سؤال را در میان تحلیل گران مطرح می‌سازد که پس از سرگرمی با جریانات انتخابات مجلس و مانورهای سیاسی در مورد مسائل داخلی، چه به سر رهبری ایران آمده است» [285] .
رادیو لندن نیز در تحلیلی گفت:
«تغییر سیر جنگ، همه و به خصوص ایران را غافل گیر کرده است.»
در این تفسیر سقوط شلمچه به عنوان «مهم‌ترین عقب نشینی ایران» مورد تأکید قرار گرفت [286] .
پیش از این، با وجود افزایش توان عراق، همچنان بر برتری ایران تأکید می‌شد. این مسئله متأثر از چند عامل بود: نخست، قدرت تهاجمی و روحیه نیروهای ایران با حملات پی‌درپی و تصرف برخی از مناطق در داخل خاک عراق و دیگری، برتری نیروی انسانی ایران، وسعت سرزمینی و عمق

[ صفحه 89]

جغرافیایی بود که به عنوان عامل برتری ساز ایران بر عراق مورد توجه قرار داشت. نظر به این که از عامل دوم به طور کامل استفاده نشد، لذا بلافاصله پس از این که ماشین جنگی عراق از موضع پدافند به آفند به حرکت درآمد، مسیر جنگ به سود عراق تغییر کرد و به تدریج برخلاف گذشته، برتری عراق مورد تأکید قرار گرفت. مقامات پنتاگون بر این نظر بودند، شکست ایران نشان دهنده رشد فزاینده نیروهای مسلح عراق است و این مسئله به مفهوم شکسته شدن بن‌بست جنگ می‌باشد. [287] کردزمن نیز در کتاب خود می‌نویسد:
«نیروهای مهاجم عراقی «حرفه‌گرایی» خود را، هم در سرعت عملیات‌شان و هم در استفاده از تسلیحات مرکب که برای نخستین بار در فاو به کار گرفته بودند، نشان دادند» [288] .
مقامات عراقی که پیش از این، مواضع جدیدی را مبنی بر آمادگی عراق برای بازپس گیری مناطق متصرف شده اعلام کرده بودند، با کسب پیروزی‌های جدید، از استراتژی جدیدی سخن گفتند. [289] روزنامه واشنگتن پست در این باره نوشت:
«اقدامات ارتش عراق در جبهه جنگ استراتژی تازه کادر رهبری سیاسی کشور را روشن می‌سازد و هم اکنون نیز نشانه‌هایی از کارآیی این استراتژی آشکار شده است» [290] .
مجموعه وضعیت جدید باعث شد تا کارشناسان بر این مسئله تأکید کنند که موازنه قدرت بیش از پیش به نفع نیروهای عراقی تغییر کرده است [291] .
در مقایسه با وضعیت عراق و در حالی که برتری امکانات نظامی عراق تا چندین برابر ایران مورد اتفاق نظر قرار داشت، تنها کارشناسان نظامی بر این باور بودند، «ایران هم پول ندارد و هم نمی‌تواند از کشورهای مختلف سلاح تهیه کند. تنها برتری ایران بر عراق روحیه مردم در جنگ بود که تغییر کرده

[ صفحه 90]

است.» [292] «شهرام چوبین» از مؤسسه عالی مطالعات استراتژیک در ژنو، با توجه به وضعیت ایران و عراق، مشکلات اساسی ایران را شکاف میان توانایی‌های نظامی ایران و اهداف سیاسی این کشور ذکر کرد. [293] بدین معنا که از یک سو، ایران توان دست یافتن به پیروزی نظامی برای تأمین اهداف سیاسی خود را ندارد و از سوی دیگر، نمی‌تواند پس از هشت سال جنگ، اهداف خود را محدود یا تغییر دهد.
کارشناسان امریکایی طی یک میزگرد تلویزیونی در امریکا، با تصدیق این مسئله که عراقی‌ها در مقایسه با گذشته بهتر می‌جنگیدند، به این موضوع اشاره کردند که عمده‌ترین تغییر در جنگ این است که ایران قادر نیست، همانند گذشته برای جبهه نیرو بسیج کند. برخی کارشناسان، ترکیبی از ضایعات شدید جنگی و مخالفت‌های سیاسی داخلی را عامل تضعیف روحیه ایران ذکر کردند. [294] در برخی از منابع نیز نابسامانی اقتصادی به عنوان یکی از عوامل مهم و تأثیر گذار در پیدایش وضعیت جدید و کاهش توانایی نظامی ایران مورد تأکید قرار گرفت [295] .
مهم‌ترین بحثی که در رسانه‌های خبری و در محافل کارشناسی و در میان تحلیل گران مسائل سیاسی و نظامی جنگ مطرح شد، احتمال پایان یافتن جنگ بود. در این میان، پیروزی‌های عراق به منزله افزایش شانس حقیقی برای پایان یافتن جنگ ارزیابی می‌شد. [296] در واقع، شرایط بحرانی و دشواری که ایران در آن به سر می‌برد، منشأ تغییر موضع ایران برای پایان جنگ ارزیابی می‌شد. [297] مقامات امریکایی معتقد بودند که موضع ایران در برابر عراق از موضع «تندرو به میانه‌رو» تغییر یافته است. [298] پیدایش عنصر میانه‌رو در مواضع ایران نسبت به پایان جنگ، علاوه بر مسائلی که پیش از این ذکر شد، عمدتا به دلیل غافل گیری ایران نسبت به تغییر استراتژی عراق از پدافند به آفند بود. در واقع، اشتباه ایران این بود که تصور می‌کرد، عراق

[ صفحه 91]

نمی‌تواند به تهاجم عمده علیه ایران دست بزند و به این جهت، آماده مقابله با حمله بزرگ عراق نشده بود. [299] لذا مسئولان جمهوری اسلامی در جست و جوی راه حلی برای پایان دادن به جنگ بودند. مقامات دیپلماتیک عراق نیز به این نتیجه رسیده بودند که ایران نسبت به یک ابتکار تازه بین المللی برای استقرار صلح متمایل‌تر شده است. [300] گری سیک نیز طی مصاحبه‌ای با مجله نیوزویک گفت:
«در میان کادر رهبری ایران افرادی وجود دارند که مایلند راهی پیدا نمایند تا خودشان را از این موقعیت خلاص نمایند» [301] .
به موازات تغییر در موازنه جنگ، موضع گیری و تحلیل برخی از مقامات رسمی و شخصیت‌های امریکا قابل ملاحظه بود و حتی، روزنامه «واشنگتن تایمز» احتمال تغییر سیاست امریکا در برابر ایران و تلاش برای یافتن راه حل مورد پذیرش برای پایان دادن به جنگ را مورد اشاره قرار داد. «ورنون والتر»، فرستاده ویژه امریکا به منطقه در مصاحبه‌ای، در مورد ضرورت مذاکره میان ایران و عراق تأکید کرد، دو طرف باید کوتاه بیایند. ولی وی به هنگام ترک بحرین در حالی که تأکید می‌کرد، «به ایرانی‌ها اجازه نمی‌دهیم خواسته‌های خود را دیکته کنند.»، گفت:
«ما می‌توانیم در مقابل ایرانی‌ها انعطاف داشته باشیم» [302] .
ریچارد مورفی، معاون وزیر خارجه امریکا نیز در گردهمایی «امنیت خلیج فارس و جنگ ایران و عراق» مواضعی را اعلام کرد که آشکارا به سود ایران بود. وی گفت: «تشکیل هیئتی را خواستاریم که علل و ریشه‌های جنگ را مشخص کند.»
و سپس تأکید کرد:
«البته، اذعان داریم که نخستین بار واحدهای عراقی بودند که وارد خاک ایران شدند» [303] .

[ صفحه 92]

کسینجر، وزیر خارجه اسبق امریکا که پیش از این نیز در نظرات و تحلیل‌هایی که ارائه می‌کرد همواره منافع امریکا را در عدم پیروزی هر یک از دو طرف درگیر در جنگ ارزیابی می‌کرد، با مشاهده برتری عراق بار دیگر طی سخنانی که در دیوار امریکا نیز منعکس شد، گفت:
«به سود امریکا نیست که طرفی در این جنگ بر دیگری پیروز گردد» [304] .
وی سپس درباره روابط ایران و امریکا افزود:
«بعید به نظر نمی‌رسد که در آینده‌ای دور و نه چندان نزدیک، ایران بار دیگر به غرب رو آورد. به حکم چنین تحلیلی، مسئله ایران اساسا مشکلی پیچیده و بغرنج است و باید در انتظار بود، گرایش به بنیادگرایی در ایران دوره خود را طی کند» [305] .
نیکسون، رئیس جمهور اسبق امریکا نیز با توجه به عقب نشینی نیروهای شوروی از افغانستان و موضع گیری این کشور در خصوص پایان جنگ عراق و ایران گفت:
«باید تصمیم گورباچف برای تخلیه افغانستان مورد استقبال قرار گیرد، ولی باید صریحا به وی خاطرنشان سازیم که این اقدام شوروی کافی نخواهد بود، چرا که موضع «میخائیل گورباچف» در ارتباط با جنگ ایران و عراق بسیار مهم‌تر از اشغال افغانستان است.... گورباچف در منطقه صلح را بازی گرفته است.»
این تحلیل نیکسون بر این پایه بود که به گفته وی:
«در واقع شوروی، هم با ایران قول و قرار می‌گذارد و هم با عراق» [306] .
گورباچف که در حال برگزاری چهارمین اجلاس میان سران شوروی و امریکا بود و پیش از این نخستین مرحله خروج نیروهای شوروی از افغانستان را اجرا کرده بود، پس از پایان اجلاس به ریگان گفت:
«راه حلی که برای مسئله افغانستان به دست آمده است، خواهد توانست برای حل و فصل صلح آمیز دیگر مسائل منطقه‌ای نیز مورد استفاده قرار گیرد.»

[ صفحه 93]

این اظهارات نشان دهنده تمایل شوروی به مشارکت فعال و مستقیم برای حل سایر مسائل منطقه بود. وی در این مصاحبه خواهان کاهش نیروهای دریایی امریکا در خلیج فارس شد [307] .
نتایج برخاسته از سقوط شلمچه، منجر به آن شد که جمهوری اسلامی ایران دست به اقداماتی بزند. نخستین اقدام، افزایش فعالیت‌های دیپلماتیک و پی‌گیری روند جابه‌جایی در بندهای قطع‌نامه 598 بود. دومین اقدام دعوت از مردم برای پشتیبانی از جبهه‌ها بود که در این راستا و با توجه به برگزاری سومین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی که در 19 فروردین 1367 آغاز شد و همچنان فضای داخلی کشور را به خود مشغول کرده بود، امام خمینی (ره) در پیامی به مجلس سوم و خطاب به مردم فرمودند:
«مردم عزیز ایران بعد از فراغت از انتخابات همچون گذشته بر پشتیبانی مادی و معنوی خود از جبهه‌های نبرد و رزمندگان ادامه دهند و سپاهیان نور را حمایت نمایند» [308] .
امام با توجه به سقوط شلمچه و تداوم حملات عراق و آثار و نتایج روحی و روانی این حوادث در پیام خود فرمودند:
«برای ملت بزرگ هیچ پیروزی بالاتر از تصمیم و عزم و اراده استقرار آنان برای رسیدن به حق نیست که بحمدالله خداوند آن را به مردم کشور ایران عنایت فرموده است» [309] .
امام در این پیام تأکید فرمودند:
«هر روز ما، روز موفقیت و امتحان جدیدی بوده است. بعد از این نیز در راه خدا ادامه می‌دهیم.» [310] .
پیش از این با توجه به شرایط حساس جبهه‌ها نیز ستاد کل سپاه طی صدور بیانه‌ای به فراخوانی نیروهای بسیجی مبادرت کرد [311] .
سومین اقدام برجسته‌ای که ایران انجام داد، انتصاب

[ صفحه 94]

حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی به عنوان جانشین فرماندهی کل قوا در 12 خرداد 1367 بود. این اقدام به منزله ایجاد تغییرات جدید در سطوح عالی فرماندهی نظامی تفسیر شد [312] .
زمینه‌های انتصاب آقای هاشمی به مسئولیت جدید، اساسا پس از عملیات فاو ایجاد شد. بدین ترتیب که ضرورت بسیج امکانات کشور سبب شد تا سپاه، آقای هاشمی را به عنوان فرماندهی کل به امام پیشنهاد کند. [313] به نظر می‌رسید، این انتصاب با توجه به موقعیت آقای هاشمی، می‌توانست زمینه برخی از پشتیبانی‌های لازم برای جنگ را فراهم و تسهیل کند.
امام پس از سقوط شلمچه، حکم آقای هاشمی را به عنوان جانشین فرماندهی کل قوا صادر فرمودند. [314] و در آن به درگیری و رویارویی امریکا علیه اسلام و ایران و هم‌آهنگی غرب و شرق در مبارزه با انقلاب اسلامی اشاره کردند. [315] همچنین، در این حکم به ایجاد ستاد فرماندهی کل، هم‌آهنگی کامل ارتش، سپاه، بسیج و نیروهای انتظامی، سعی در استفاده هر چه بهتر از امکانات و نیروها و تمرکز امور تبلیغی و فرهنگی، استفاده درست از قوانین دادگاه نظامی در زمان جنگ و بهره برداری صحیح از کمک‌های مردمی اشاره شده بود. [316] برادر رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران در واکنش به انتصاب آقای هاشمی گفت:
«امید است، این حسن انتخاب و تفویض اختیارات در بسیج امکانات کشور در امر جنگ و ایجاد وحدت بین نیروهای بسیج که جزو آرزوهای دیرینه رزمندگان اسلام هست، شوری نوین برای سرکوبی هر چه سریع‌تر متجاوز در میدان نبرد ایجاد نماید» [317] .
آقای هاشمی نیز طی مصاحبه مطبوعاتی با بیان این که حکم امام دارای دو موضوع اصلی و سه موضوع فرعی است، تأکید کرد:
«موضوع اصلی، یکی این که باید از امکانات نیروهای مسلح برای جنگ و دفاع

[ صفحه 95]

بهتر استفاده شود که به خاطر چندگانگی نیروهای مسلح، از امکانات به خوبی استفاده نمی‌شود.»
وی پس از اشاره به موضوعات فرعی حکم امام، در مورد تأثیر فوری آن گفت:
«مردم را برای جنگ جدی می‌کند و روی دشمن هم اثر خود را خواهد گذاشت» [318] .
آقای هاشمی همچنین در نماز جمعه تهران وضعیت جدید جنگ را به وضعیت پس از عملیات والفجر 8 که عراقی‌ها دفاع متحرک را آغاز کردند، تشبیه کرد و گفت:
«این بار ما نیاز داریم، وضعیت را جدی‌تر بگیریم که این کار را شروع کرده‌ایم» [319] .
وی تأکید کرد:
«در حالی که وزارت خارجه تلاش می‌کند، ما هم از جنگ غفلت نمی‌کنیم و باید در جبهه حاضر باشیم.»
نظر به این که پیش از این، آقای هاشمی به عنوان فرماندهی عالی جنگ در صحنه سیاسی - نظامی جنگ حضور داشتند، لذا انتصاب ایشان به جانشینی فرماندهی کل قوا این گونه ارزیابی شد که «این تغییر به منظور آماده شدن برای نوعی مصالحه صورت گرفته است». [320] عراقی‌ها نیز انتصاب آقای هاشمی را به منزله تلاش ایران برای صلح ارزیابی کردند [321] .
در هر صورت، تغییر حاصله و از جمله تشکیل ستاد کل قوا، گر چه مهم و مؤثر بود، ولی با توجه به اوضاع سیاسی - نظامی و شرایط هنگام تشکیل و نیز تأخیری که در فعال کردن آن به وجود آمد، بیش‌تر در اداره و هدایت اوضاع سیاسی - نظامی و فراهم ساختن زمینه‌های صلح مؤثر واقع شد تا این که بتواند شرایط ادامه جنگ را تأمین کند.

[ صفحه 96]

حملات پی‌درپی دشمن باعث شد تا پس از سقوط شلمچه، به منظور فائق آمدن بر روند تهاجمات و برتری روحی دشمن، عملیات بیت المقدس 7 طرح‌ریزی و در ساعت 22:30 روز 22 خرداد 1367 با 10 یگان سپاه و در مجموع با استعداد 70 گردان نیرو اجرا شود. در این عملیات، حد فاصل کانال «شهید ادب» تا کانال ماهی و منطقه پنج ضلعی در منطقه عمومی شلمچه به تصرف نیروهای خودی درآمد [322] .
یک روز بعد، پنج لشکر آزاد دشمن شامل دو لشکر از گارد ریاست جمهوری و لشکرهای اول مکانیزه و 3 و 6 زرهی که در منطقه احتیاط قرار داشتند، خود را به صحنه نبرد رساندند و در روز 23 خرداد 1367 دست به پاتک زدند. [323] نیروهای خودی که هدف تثبیت منطقه را دنبال نمی‌کردند، برای جلوگیری از تلفات احتمالی در برابر پاتک‌های دشمن، عقب نشینی کردند. [324] پیش روی سریع نیروهای خودی و انهدام دشمن در عملیات بیت المقدس 7 اثر مثبتی در روحیه نیروهای خودی داشت.
آقای هاشمی طی سخنان، در مورد انگیزه عملیات، به «گرم نگه داشتن میدان نبرد، جلوگیری از تلاش دشمن در ایجاد استحکاماتی جدید در منطقه، ارزیابی توان دشمن و وارد کردن ضربه کاری به دشمن قبل از انجام تحرکات دیگر» اشاره کرد. همچنین، وی از تغییر جهت و خنثی کردن تبلیغات کفر جهانی که تضعیف روحیه رزمندگان و تقویت نیروهای عراق را پی‌گیری می‌کرد، به عنوان هدف‌های دیگر این عملیات یاد کرد. [325] آقای هاشمی در اظهارات خود با توجه به تقویت نیروهای خودی پس از اجرای عملیات بیت المقدس 7، در مورد پایان جنگ گفت:
«در مورد اصل جنگ ما تابع نظر مقام معظم رهبری هستیم و راه پایان جنگ در غیر میدان را هم مشخص کرده‌ایم که اگر آماده تسلیم حق شده باشند، راه پایان جنگ آسان است» [326] .

[ صفحه 97]

همچنین آقای هاشمی در خطبه‌های نماز جمعه تهران از نیروهای مردمی برای حضور در جبهه دعوت کرد تا در اعزام بزرگ سراسری که قرار است در تیرماه انجام شود، شرکت کنند. [327] واحد بسیج نیز با اعلام برنامه اعزام‌های ویژه سپاه محمد صلی الله علیه و سلم، از کلیه نیروهای بسیجی جهت ثبت نام و اعزام به جبهه دعوت کرد [328] .
عراق در ادامه حملات خود، در 24 خرداد 1367 در محور «ماووت» (جبهه‌های شمالی) وارد عمل شد اما موقعیت چشم‌گیری به دست نیاورد و پس از 8 روز درگیری، تنها قسمتی از این منطقه را از دست نیروهای خودی خارج کرد. [329] همچنین، عراق در اقدامی مشترک با منافقین در 29 خرداد 1367 به مهران حمله کرد. در این عملیات، نیروهای عراقی با استعداد یک لشکر ارتفاعات «قلعه آویزان» که مسلط بر شهر مهران بود، به اشغال درآوردند. پس از آن نیروهای منافقین با برخورداری از حمایت یگان‌های دشمن، وارد شهر مهران شدند [330] .

سقوط جزایر مجنون

سقوط منطقه شلمچه و تداوم حملات دشمن در سایر مناطق و احتمال حمله به جزایر مجنون، به عنوان آخرین منطقه‌ای که در جبهه‌های جنوبی همچنان در اختیار قوای نظامی ایران قرار داشت، باعث شد تا ضرورت تخلیه دو جبهه ماووت و حلبچه در غرب کشور و انتقال نیروها به جنوب مورد توجه قرار گیرد. [331] چنان که پیش از این اشاره شد، گسترش و زمین‌گیر شدن نیروهای سپاه در خطوط پدافندی در طول 1200 کیلومتر مرز، علاوه بر این که قدرت آفندی سپاه را کاهش داده بود، بر توانایی پدافندی این نیرو تأثیرات فراوانی گذاشته بود. به عبارت دیگر استراتژی دشمن از پدافند به آفندی تغییر کرده بود و به طور طبیعی، نیروهای خودی در موضع پدافندی

[ صفحه 99]

قرار گرفته بودند. تمرکز نیرو برای مقابله با تهاجمات دشمن ضروری بود، بنابراین بر تخلیه برخی از مناطق تأکید می‌شد. در بحث‌هایی که به میان آمد، حتی چنین استدلال می‌شد که وقتی ما خرمشهر را از دشمن گرفتیم، با احتمال حمله ایران به سمت بصره، دشمن نیروهایش را از قصر شیرین، مهران و سایر مناطق عقب کشید و در منطقه شرق بصره متمرکز کرد. [332] در شرایطی که دشمن برای حمله به جزایر آماده می‌شد، به نظر می‌رسید حفظ این منطقه بر سایر مناطق ارجحیت داشت. نظر به اهمیت این بحث و ضرورت تصمیم گیری و اقدام مقتضی، فرماندهی سپاه (برادر رضایی) تلاش می‌کرد، نیروهای ارتش مسئولیت پدافند یکی از چهار منطقه ماووت، چنگوله، مهران و ترجیحا حلبچه را که به وسیله سپاه پدافند می‌شد، بر عهده بگیرند تا نیروهای سپاه برای پدافند در جزایر، آزاد شوند. [333] پیچیدگی و دشواری‌های موجود سبب شد، تصمیم گیری در این زمینه به زمان دیگری موکول شود [334] مهم‌ترین علت تأخیر در تصمیم گیری برای عقب نشینی، این بود که مسئولان و فرماندهان هنوز به حفظ مواضع امیدوار بوده و عقب ماندگی خود و برتری فوق العاده عراق به لحاظ توان رزمی را باور نداشتند. تصور می‌شد که علت حوادث قبلی، تنها اشکالات در خطوط دفاعی و ضعف‌های تاکتیکی بوده است و با رفع آنها می‌توان دفاع کرد. [335] با این ملاحظه کلی و در وضعیت دشواری که برای حفظ جزایر وجود داشت، تصمیم گرفته شد که برای حفظ جزایر شمالی در آن جا پدافند شود و در جزیره جنوبی برای انهدام دشمن و گرفتن زمان برای حفظ جزیره شمالی به دشمن حمله شود [336] .
با نزدیک شدن روزهای پایانی ماه خرداد، عراق بر حجم تحرکات خود و در همین راستا، در 28 خرداد 1367 و روزهای پس از آن نیروهایش را در این جزایر تقویت کرد. [337] نکته قابل ملاحظه در تحرکات عراق، اجتناب از حفاظت و غافل گیری بود. به نظر می‌رسید، دشمن قصد داشت، تحرکات خود

[ صفحه 100]

را نشان دهد [338] ، تا با ایجاد رعب در نیروهای ایرانی، ضریب موفقیتش را افزایش دهد.
در این حال، روزنامه واشنگتن تایمز به نقل از مقامات وزارت دفاع امریکا نوشت:
«عراق یک نیرو به تخمین 200 هزار نفر را در نزدیکی شهر بندری بصره مستقر کرده است تا در عرض چند هفته به جزیره مجنون، ناحیه نفت خیزی از خاک عراق که در سال 1984 به دست ایران افتاده بود، حمله کند» [339] .
سرانجام، یک ماه پس از سقوط شلمچه، دشمن کلیه مواضع نیروهای خودی را در جزایر مجنون و «کوشک» با شناسایی قبلی از ساعت 12 شب تا ساعت 3 بامداد با استفاده از حجم شدید آتش توپخانه، زیر آتش قرار داد. [340] عملیات دشمن در جزیره برابر گزارش نشریه رویدادها و تحلیل سپاه به شرح زیر می‌باشد:
ارتش بعث عراق از اولین ساعات بامداد 4 تیر 1367 به اجرای آتش تهیه سنگین روی خطوط دفاعی، جاده‌های ارتباطی، مواضع توپخانه مقرها، عقبه‌ها و مراکز تجمع نیروهای خودی و همچنین بمب‌باران شیمیایی منطقه که دامنه آن تا حوالی هویزه گسترش یافته بود، اقدام کرد. سپس در ساعت 3: 45 صبح، عملیات خود را از محورهای جاده خندق جنوبی «طلائیه» و پیچ کوشک آغاز کرد. در محور جاده خندق نیروهای دشمن با تیپ‌های 1 و 2 کماندویی از سپاه ششم، تیپ 601 پیاده و لشکر 25 وارد عمل شد و پس از رسیدن به تقاطع جاده بدر و ضلع شمالی جزیره شمالی (حدود ساعت 9 صبح)، به طرف جاده همت (شمال شرقی) به پیش روی خود ادامه دادند.
در محور جزیره جنوبی که محور اصلی تک دشمن بود، لشکرهای مدینة المنوره و «حمورابی» از سپاه گارد ریاست جمهوری پس از پیاده کردن نیرو روی جاده قمر بنی‌هاشم (جاده اتصالی بین دو جزیره) به طرف ضلع

[ صفحه 101]

جنوبی جزیره شمالی ادامه تک داده و با سقوط پد شماره یک در جنوب غربی جزیره شمالی به وسیله پل‌های شناور جی.اس.پی ادوات و تجهیزات را به داخل جزیره شمالی انتقال داد و پس از آن به سمت اضلاع دیگر جزیره پیش‌روی کرد. هم‌زمان، دشمن با 30 فروند هلی‌کوپتر [341] نیروهایش را روی جاده شهید همت هلی‌برد کرده و عقبه نیروهای خود را در قسمت شمالی جزیره شمالی مسدود کرد. ساعت 11 صبح نیروهای عمل کننده عراق در محورهای اصلی و فرعی در جزیره شمالی با هم «الحاق» کردند.
با سقوط جزایر جنوبی و شمالی، رزمندگان اسلام مواضع خود را در مناطق «ابوذاکر» و «ترابه»، تخلیه نمودند که پس از چند ساعت به وسیله یگان‌هایی از سپاه ششم عراق اشغال گردید.
در محور طلائیه یک تیپ از نیروهای گارد جمهوری در ساعت 7 صبح با هدف ایجاد اختلال در پشتیبانی نیروهای خودی و بستن عقبه یگان‌ها عملیات فرعی خود را آغاز کرد و حدود ساعت 9 صبح به سه راهی فتح و جاده سیدالشهدا علیه‌السلام رسید و سپس تا پاسگاه «خاتمی» پیش‌روی کرد.
در محور کوشک، لشکرهای 3 و 6 زرهی و 1 و 5 مکانیزه از دو محور تک خود را آغاز و پس از پیش‌روی به سمت «جفیر»، تا ساعت 9 صبح این منطقه را تصرف کردند و به دنبال آن، با گسترش به سمت غرب (سه‌راهی فتح) این منطقه را پاک‌سازی و در منطقه کانال «سلمان» (که به موازات جاده جفیر - سه راهی فتح کشیده شده بود) پدافند نمودند در محور دوم کوشک واحدهای عراقی خود را به جاده اهواز - خرمشهر (کیلومتر 55) رساندند و با بستن جاده، چندین پل و قسمتی از راه آهن را تخریب کردند.
دشمن با آغاز تاریکی، از محور طلائیه و جاده سیدالشهدا علیه‌السلام به سمت

[ صفحه 102]

مرز شروع به عقب نشینی کرد و با استقرار در حوالی نوار مرزی پس از قطع نمودن جاده‌های سیدالشهدا علیه‌السلام و همت به تثبیت مواضع خود پرداخت [342] .
صدام در دیدار با فرماندهان و افسران نیروهای گارد تأکید کرد:
«همکاری میان سپاه سوم و گارد ریاست جمهوری در دو نبرد اصلی - در شلمچه و مجنون - نشان دهنده وضعیت جدید در برتری انسان در تمامی رسته‌های ارتش عراق می‌باشد.... نبرد مجنون، آخرین حلقه بسیار مشکل در راه آزادی خاک ما بوده است» [343] .
در روند تهاجمی دشمن که از فاو آغاز شد، حمله به جزایر اوج قدرت عراق بود [344] که به نمایش گذاشته شد. عراق در این عملیات که به لحاظ تاکتیکی، پیش رفته بود به بهترین شکل آفند کرد و بر خلاف عملیات در فاو که خط و عقبه را شیمیایی زد، در جزایر می‌خواست اسیر بگیرد، این عملیات دو معنا داشت: نخست، تسلط نیروهای عراق در آفند و امیدواری به کسب پیروزی و اطمینان نسبت به عقب نشینی نیروهای ایران و دوم تلاش برای به اسارت گرفتن نیروها و فرماندهان ایرانی [345] .
بازپس گیری تمام مناطق متصرفه در منطقه جنوب، در مدت سه ماه، موقعیت سیاسی - نظامی عراق را به نحو قابل ملاحظه‌ای بهبود بخشید. اظهارات «نزار حمدون» معاون وقت وزیر امور خارجه این کشور نشان دهنده تداوم حملات عراق بود. وی در اظهارات خود تصریح کرد:
«عراق از این پس تصمیم ندارد تمامی مساعی خود را در صحنه دیپلماتیک متمرکز کند.... فشار خود را برای بازپس گرفتن تمامی مواضع اشغال شده توسط ایران ادامه خواهیم داد» [346] .
عراقی‌ها پیش‌بینی می‌کردند که به زودی نتیجه جنگ روشن خواهد شد. «طه یاسین رمضان»، معاون وقت نخست وزیر عراق در مصاحبه‌ای با یک نشریه تونسی گفت:

[ صفحه 103]

«ما مطمئن هستیم که نتیجه جنگ در روزها، هفته‌ها و ماه‌های آینده روشن خواهد شد» [347] .
عراقی‌ها چنین ارزیابی می‌کردند که زمان به نفع آنها است [348] ، لذا تشدید فشارهای همه جانبه به ایران بخشی از تلاش و اقدامات عراق، در حال طرح‌ریزی و اجرا بود.
وضعیت جدید ایران در مقایسه با گذشته نامطلوب بود. زیرا از یک سو، با از دست دادن مناطق تصرف شده در داخل خاک عراق، فاقد موضع قوی برای فشار آوردن به سازمان ملل بود و از سوی دیگر، نمی‌توانست جنگ را آن گونه که مناسب است، در برابر فشارهای همه جانبه عراق ادامه دهد. [349] در چنین وضعیت دشواری، شورای عالی پشتیبانی جنگ با صدور بیانیه‌ای ضمن تشریح شرایط جنگ، تصمیمات جدیدی را برای مهار معضلات اقتصادی و بسیج نیرو به جبهه‌ها اعلام کرد که در رسانه‌های خبری منعکس شد. [350] برخی از تحلیل گران، دو تحول عمده را ناشی از رخدادهای نظامی و تصمیم گیری‌های جدید شورای عالی پشتیبانی جنگ و تحرکات اخیر ایران در زمینه دیپلماتیک [351] ذکر کردند. [352] مجله امریکایی نیوزویک به نقل از مقامات این کشور نوشت:
«ایران ممکن است با توجه به تحولات نظامی، تمایل بیش‌تری برای خاتمه بخشیدن به جنگ و بهبود روابط ایران با امریکا نشان بدهد.»
به همین دلیل، در این نشریه به دولت امریکا توصیه شد، به طرف داری از عراق پایان داده و در جنگ موضعی کاملا بی‌طرف پیش گیرد. [353] در پی

[ صفحه 104]

انتشار اخبار مربوط به تماس ایران و امریکا، سرانجام «شولتز»، وزیر خارجه وقت امریکا اعلام کرد:
«ایران در سال گذشته[1987 میلادی (1366 خورشیدی)]چندبار به طور غیر مستقیم با امریکا تماس گرفته و مقام‌های بلند پایه ایران این تماس‌ها را در زمان‌های گوناگون و از طریق کانال‌های مختلف برقرار کرده‌اند.... اگر ایران مایل به مذاکره باشد، امریکا از تهران خواهد خواست به جنگ خلیج فارس پایان دهد و از کارهای تروریستی دست بردارد!» [354] .
مبادله پیام‌های آشکار و پنهان میان ایران و امریکا در رسانه‌های خبری بازتاب گسترده‌ای داشت. روزنامه کویتی «الانباء»، هدف امریکا را از تماس‌های خود با ایران، شکستن حلقه محاصره و خارج کردن ایران از انزوا یاد کرد و نوشت:
«امریکا و غرب در پی پیروزی‌های اخیر عراق در جبهه‌های جنگ، رو به ایران آورده‌اند تا نگذارند ایران شکست بخورد» [355] .
«رابرت هانتر»، کارشناس و محقق ارشد مرکز مطالعات استراتژیک دانشگاه جرج تاون در امور خاورمیانه نیز به دولت امریکا توصیه کرد:
«باید بر اساس برنامه‌ای که به صلح تکیه داشته باشد، در شرایطی که دولت ایران از این حوادث به شدت تکان خورده است، در یک مسیر که همانا صلح در جنگ خلیج فارس است، حرکت کند.»
وی پیش بینی کرد:
«احتمال این که این تراژدی به یک کاتالیزوری برای تشنج زدایی میان ایران و امریکا مبدل شود، زیاد است.»
وی همچنین تأکید کرد:
«زمان برای حل مشکلات و اختلافات ایران و امریکا و پایان دادن به جنگ ایران و عراق مساعد شده است، به شرطی که ایران و امریکا به صورتی سازنده عمل

[ صفحه 105]

کنند و بر عراق نیز فشار وارد آورده شود، تا از ادعای خود در مورد تمایل به خاتمه جنگ طفره نرود» [356] .
به موازات ظهور علایم آشکار مبنی بر مناسبات ایران و امریکا، شواهد و قرائن موجود، بر افزایش تنش میان امریکا و عراق دلالت داشت. نظر به این که قبل از آغاز تهاجم عراق به جزایر مجنون، امریکایی‌ها از نقل و انتقالات عراقی‌ها و آمادگی آنها برای تهاجم به جزایر اخبار را منتشر ساختند، صدام بلافاصله پس از کسب پیروزی در بازپس گیری جزایر مجنون، امریکا را متهم ساخت که از طریق ماهواره‌هایش در مورد تدارکات عراق برای انجام یک تهاجم در جزایر مجنون، اطلاعاتی به دست آورده و در اختیار ایران قرار داده است. [357] اما یک سخن‌گوی وزارت دفاع امریکا در واکنش به ادعای صدام، آن را تکذیب کرد. [358] مدتی بعد، یک دیپلمات عراقی در پاریس به روزنامه نیویورک تایمز گفت:
«انگیزه امریکا از تحویل این اطلاعات به ایران از سرگیری تلاش برای جلب نظر عناصری معتدل در حکومت ایران بوده است» [359] .
«یوسف ابراهیم» خبرنگار این روزنامه در پایان گزارش خود نوشت:
«اتهام صدام علیه امریکا نشانه فزاینده‌ای دیگر از رو به زوال رفتن عراق و امریکا است» [360] .
مجله نیوزویک نیز نوشت:
«واشنگتن اخیرا به عراق فشارهای سیاسی وارد آورده و سعی می‌کند عراق را راضی کند که با راه حل دیپلماتیک مورد قبول ایران، موافقت کند» [361] .
ملاقات امریکایی‌ها با «جلال طالبانی» رهبر «اتحادیه میهنی کردستان» یکی دیگر از مسائلی بود که مورد اعتراض عراقی‌ها قرار گرفت. ریچارد مورفی، مدیر کل امور خاورمیانه در وزارت خارجه امریکا با توجه با فضای ایجاد شده در رسانه‌های غربی مبنی بر روابط ایران و امریکا و تنش در روابط عراق و امریکا،

[ صفحه 106]

در سخنانی گفت:
«پذیرفتن طالبانی از سوی امریکا نباید این گونه تعبیر شود که این اقدام مداخله در امور داخلی عراق بوده است.»
وی تأکید کرد:
«دیدار طالبانی تدبیری پنهانی برابر برقراری روابط با ایران نبوده است» [362] .
مورفی همچنین در مورد ملاقات و گزارش‌های منتشره در اروپا مبنی بر تماس‌های محرمانه امریکا با نمایندگان دولت ایران، این گزارش‌ها را قاطعانه تکذیب کرد و گفت:
«منافع کشورهای خلیج فارس در این است که این جنگ تمام شود.»
وی در تشریح سیاست امریکا در وضعیت جدید، گفت:
«امریکا معتقد است که سیاست کنونی که، مبتنی بر قاطعیت و به طور هم‌زمان، آمادگی برای گفت و گو است، سیاست درستی است و همچنان پی‌گیری خواهد شد» [363] .
مدیر کل امور خاورمیانه در وزارت خارجه امریکا در ادامه اظهار امیدواری کرد:
«پیروزی‌های عراق بر این واقعیت را به تهران بفهماند که این جنگ را نمی‌توان برد. این، جنگی است که باید به آن خاتمه داد و مذاکره برای اعمال قطع‌نامه 598 را آغاز کرد» [364] .

حمله موشکی امریکا به هواپیمای مسافربری ایران

ناو هواپیمابر نیروی دریایی امریکا به نام «وینسنس» در یک اقدام جنایت کارانه، در 12 تیر 1367 با شلیک دو فروند موشک به سوی هواپیمای جمهوری اسلامی ایران که از بندرعباس عازم دبی بود، جان 290 تن انسان غیر نظامی را گرفت. [365] این حادثه به عنوان یک فاجعه انسانی، بازتاب نسبتا

[ صفحه 107]

گسترده‌ای داشت. امریکا که از عملکرد خود آگاه بود، برای محدود کردن اثرات منفی این اقدام در افکار عمومی، در نخستین واکنش مدعی شد که هواپیمای منهدم شده، نظامی بوده و قصد تجاوز به ناو امریکایی را داشته [366] که پس از هشدار و بی‌توجهی خلبان به آن، هدف موشک قرار گرفته است. امریکایی‌ها که در ابتدا برای کاهش عواقب منفی حرکت فاجعه آمیز خود رسانه‌ها را جهت داده بودند و در گام بعدی پس از آن که مشخص شد در آن هنگام هیچ هواپیمای دیگری جز «ایرباس» مسافربری ایرانی در آسمان نبوده است مدعی شدند که اقدامشان کاملا دفاعی بوده است. [367] در همین راستا، رئیس ستاد نیروهای مسلح ارتش امریکا بیان کرد، کشتی‌های امریکایی برای دفاع از خودشان اقدام کردند. سران امریکایی از سویی مانع از هجوم افکار عمومی علیه خود بودند و از سوی دیگر تمایل داشتند به طرف ایرانی تفهیم کنند که امریکا برای به دست گرفتن ابتکار عمل در جنگ از هر گونه اقدام فاجعه آمیزی علیه مردم ایران خودداری نخواهد کرد. به همین دلیل، رئیس جمهور امریکا اقدام کشتی امریکایی را یک اقدام شایسته ذکر کرد [368] .
در پی تشدید درگیری میان ایران و امریکا و نگرانی از واکنش ایران، وزارت خارجه امریکا به تمام سفارت‌خانه‌های این کشور توصیه کرد به عنوان اقدامی احتیاطی در برابر تلافی احتمالی ایران، تدابیر امنیتی ویژه‌ای را اعمال کنند. سپس برای فروکش کردن التهاب مردم ایران سخن‌گوی وزارت خارجه امریکا نیز اعلام کرد: هدف امریکا پایان دادن به جنگ ایران و عراق است و کشورش به هیچ وجه خیال دیگری با ایران ندارد [369] و در همین راستا، ریگان بار دیگر در توضیح این حادثه تصریح کرد:
«ناوهای جنگی امریکا به اشتباه یک هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی را مورد هدف قرار داده‌اند» [370] .
در پی گسترش دامنه نگرانی امریکایی‌ها، برخی از اعضای کنگره امریکا

[ صفحه 108]

خواستار ارزیابی سیاست کشورشان در خلیج فارس شدند. [371] «ترنر»، رئیس پیشین سیا در واکنش به این درخواست، گفت:
«چنین ارزیابی در زمان حاضر کار درستی نیست.»
وی تصریح کرد:
«ما باید دقت کنیم که حادثه مصیبت بار در خلیج فارس، سیاست فشار بر ایران را - که به نظر مؤثر می‌آید - تغییر ندهد» [372] .
«رابین رایت» از «بنیاد کارنگی» نیز معتقد بود که امریکا نباید خروج یا کاهش حضور را[در خلیج فارس]قبول کند، زیرا این مسئله به معنای گریز امریکا از رویارویی با ایران محسوب خواهد شد [373] .
کردزمن نیز بر این باور بود که واقعیات اساسی، امریکا را به خلیج فارس آورده است و این واقعیات اکنون هیچ تغییری نکرده و این حادثه نباید منجر به تغییر سیاست امریکا در منطقه شود. [374] ریگان، رئیس جمهور امریکا با توجه به مباحث مطرح شده در کنگره، در میان کارشناسان امریکایی در پیامی به کنگره ضمن تأکید مجدد بر ماهیت اقدام دفاعی امریکا، تصریح کرد:
«ایران هیچ گونه اقدام خصمانه‌ای انجام نداده است و این موضوع خاتمه یافته است» [375] .
ریگان همچنین طی بیانیه‌ای علاوه بر دفاعی قلمداد کردن این اقدام تأکید کرد:
«نفع امریکا در خلیج فارس فقط در صلح است و همین امر ضرورت دست‌یابی هر چه سریع‌تر به هدف یاد شده را تقویت می‌کند» [376] .
شوروی‌ها که در سیاست‌های جدید خود مترصد بهره برداری از اشتباهات امریکا بودند، با تأکید بر خروج نیروهای امریکا از خلیج فارس، گفتند:
«این فاجعه ثابت کرد که امریکا هر چه زودتر باید در خط مشی خود در خصوص خلیج فارس تجدید نظر کند.»

[ صفحه 109]

مفسر رادیو لندن در تفسیر رادیویی خود تأکید کرد، «اتحاد شوروی خواهد کوشید، از این واقعه برای مقاصد دیپلماتیک بهره برداری کند» [377] .
سقوط هواپیمای ایرباس جمهوری اسلامی ایران به وسیله ناو امریکایی در فضای سیاسی - نظامی حاکم بر جنگ بازتاب گسترده‌ای نیز در داخل کشور داشت. واکنش و تحلیل آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان جانشین فرماندهی کل قوا به دلیل موقعیت و اعتبار و نفوذ وی بسیار مورد توجه بود. وی در مجلس شورای اسلامی این واقعه را آزمایش برای مجامع بین المللی دنیا دانست و گفت:
«باید ببینیم که سازمان ملل چه می‌کند؟ شورای امنیت چه می‌کند؟ چشم انسان‌های صالح و همه عدالت خواهان دنیا به دروازه این مرکز دوخته شده است تا ببینند این‌ها وظیفه‌شان را چگونه انجام می‌دهند» [378] .
با توجه به درگیری نظامی و پاسخ گویی ایران به اقدامات خصمانه امریکا در خلیج فارس، این اظهارات به معنای تغییر موضع ایران ارزیابی شد. به نظر می‌رسید، ایران سیاست خارجی جدیدی را در پیش گرفته است و قصد ندارد در وضعیتی که در برابر تهاجمات پی‌درپی عراق قرار گرفته و فضای تبلیغاتی بین المللی نیز با حادثه سقوط ایرباس به سود ایران تغییر کرده بود، با اقدامی تلافی جویانه علیه امریکا، اوضاع را تغییر دهد. در ادامه این خط مشی، ایران خواستار تشکیل فوری جلسه شورای امنیت شد. رئیس هیئت نمایندگی ایران در سازمان ملل اعلام کرد: «شورای امنیت باید هر چه سریع‌تر قتل عامی را که اقدامات تروریستی دیگر را نیز در پی خواهد داشت، مورد بررسی قرار دهد» [379] .
مفسر بخش شرقی رادیو لندن در مورد اظهارات آقای هاشمی گفت:
«پیام آشکاری که از جانب ایران داده شد، حاکی از آن است که ایران می‌خواهد برای محکوم کردن ایالات متحده امریکا به جامعه بین المللی روی بیاورد» [380] .
این مفسر در تأیید نظر خود اظهار کرد:

[ صفحه 110]

«لاریجانی، معاون وزیر خارجه ایران که در وین به سر می‌برد، گفته است: «موضوع انتقام جویی ایران مطرح نیست، بلکه این مطرح است که ایران به نحوی واکنش نشان دهد که از تکرار چنین وقایعی جلوگیری شود».» [381] .
اظهارات نمایندگی وقت ایران در سازمان ملل و معاون وقت وزیر خارجه ایران بیان‌گر نوعی نگرانی از سیاست‌های امریکا علیه ایران بود. در حالی که دیپلمات‌های سازمان ملل با تعجب به تصمیم ایران مبنی بر رسیدگی به اقدام جنایت کارانه امریکا می‌نگریستند [382] ، ریگان با تغییر موضع گفت:
«در مورد این حادثه به اندازه کافی از ایران عذر خواهی کرده است» [383] .
در راستای کاهش تنش بین ایران و امریکا، «سازمان جهاد اسلامی» که بیش از این اعلام کرده بود یک گروگان امریکایی را به قتل خواهد رساند، اعلام کرد که به درخواست حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی این اقدام را به تعویق انداخته است [384] .
وضعیت جدید منجر به نوعی گفت و گوی مستقیم و غیر مستقیم میان ایران و امریکا شد. نماینده وقت امریکا در سازمان ملل انهدام هواپیمای ایرباس را «جان گداز و خوف انگیز» ذکر کرد و گفت:
«مع هذا می‌تواند انگیزه تازه‌ای برای پایان دادن به خصومت‌ها در خلیج فارس را فراهم آورد.»
وی در مورد موضع امریکا در برابر ایران گفت:
«ما نه درصدد رنجاندن آنها هستیم و نه تحقیر آنها» [385] .
رادیو امریکا در 17 تیر 1367 طی برنامه‌ای تحت عنوان نظرات رسمی دولت امریکا گفت:
«تنها نفعی که امریکا در خلیج فارس دارد، برقراری صلح است و این فاجعه انسانی ضرورت دست‌یابی به آن هدف را به حداکثر شتاب[رسانده]و دو چندان ساخته است» [386] .

[ صفحه 111]

برقراری روابط ایران و امریکا، پس از سقوط هواپیمای ایرباس بار دیگر مورد بحث مقامات امریکایی و رسانه‌های خبری قرار گرفت. سخن‌گوی کاخ سفید در این زمینه تصریح کرد:
«امریکا مدت مدیدی است که تمایل به برقراری تماس با ایران دارد. ما این تمایل را در هر موقعیتی ابراز داشته‌ایم.»
وی در توضیح دیدگاه امریکا درباره ضرورت برقراری رابطه با ایران و گفت:
«امریکا دو هدف عمده را دنبال می‌کند: هدف اول کمک به پایان بردن جنگ ایران و عراق است و هدف دوم، ترغیب ایران به این مسئله که چنانچه سیاست‌های بنیادگرانه خود را در خارج از ایران معتدل‌تر کند، موضع بین المللی خود را بهبود خواهد بخشید.»
وی در اظهارات خود هدف بلند مدت رابطه با ایران را جلوگیری از نفوذ شوروی و به دست آوردن جا پا در ایران ذکر کرد. وی سه مانع را برای برقراری روابط برشمرد که عبارت بودند از: «ادامه تلاش ایران در ادامه جنگ»، «حمایت از به اصطلاح تروریسم» و «نگه داری گروگان‌های امریکایی در لبنان.» [387] به تدریج، در میان عوامل یاد شده، پایان دادن به جنگ و بحث پیرامون آزادی گروگان‌های امریکایی در لبنان به مسئله اصلی در گفت و گوهای مستقیم ایران و امریکا تبدیل شد [388] .
آقای هاشمی، در نماز جمعه با ارائه تحلیلی درباره عدم واکنش ایران در مقابل سقوط هواپیمای ایرباس، گفت:
«آنها قبلا به کشتی‌ها و هواپیماها و سکوهای نفتی ما حمله می‌کردند و می‌دیدند، ما جواب مناسب را می‌دهیم. اینها فکر کردند که ایران با آمادگی که دارد، یک کاری متناسب با این می‌کند و خودشان هم که در منطقه چیزی نداشتند، فکر کردند که ممکن است این قضیه نسبت به هواپیمای دیگری در

[ صفحه 112]

منطقه اتفاق بیفتد. آنها شاید این طور فکر می‌کردند، شاید هم زمینه سازی پیشین را خودشان در این رابطه کرده بودند و اگر کار خاصی به عنوان مقابله به مثل می‌شد، هم امریکا به هدفش رسیده بود و هم موج تبلیغاتی را علیه ما درست می‌کرد، اما قضیه جور دیگری شد» [389] .
آقای هاشمی ضمن ابراز تردید از تداوم حضور نیروهای امریکا در خلیج فارس، افزود:
«آیا واقعا شما برای حفظ امنیت آمده‌اید؟ و آیا امنیت را در خلیج فارس حفظ کرده‌اید؟ شما آمده‌اید که نگذارید صلح بشود، آمدید که نگذارید امنیت باشد، آمدید زیر بال صدام را بگیرید که نیفتد» [390] .
وی بار دیگر به تصمیم گیری شورای امنیت و انتظار ایران برای محکوم شناختن امریکا در این حادثه اشاره کرد.
بلافاصله یک مقام پنتاگون که نخواست نامش فاش شود، در واکنش به سخنان آقای هاشمی گفت:
«به نظر می‌رسد که این یک تغییر در تهدیداتی می‌باشد که ما در طول تمام این هفته شنیده‌ایم و اگر درست باشد، ما از آن استقبال می‌کنیم» [391] .
دیپلمات‌ها معتقد بودند، این تصمیم ایران مبنی بر خودداری از دست زدن به اقدام تلافی جویانه علیه «واشنگتن»، به دلیل کسب حمایت بین المللی در جنگ این کشور علیه عراق می‌باشد [392] .

فراخوانی عمومی نیروهای بسیجی

امام خمینی (ره) با توجه به ماهیت اقدام تجاوزکارانه امریکا و فضای سیاسی - نظامی حاکم بر جنگ و ضرورت بسیج نیروها برای مقابله با وضعیت جدید، به مناسبت فاجعه سقوط هواپیمای ایرباس پیامی را صادر کردند که در آن با توجه به «ابهام و تردیدهایی که نسبت به روند تحولات جنگ» و

[ صفحه 113]

شایعه معامله پنهانی برای پایان دادن به جنگ که پس از سقوط فاو، به وجود آمده بود، فرمودند:
«امروز تردید به هر شکلی خیانت به اسلام است. غفلت از مسائل جنگ خیانت به رسول الله است.»
ایشان در جای دیگری از این پیام تأکید فرمودند:
«باید نگذاریم که تلاش فرزندان انقلابی‌مان در جبهه‌ها از بین برود.... امروز باید دست اتحاد به یکدیگر داده، محکم و استوار برای جنگی تمام عیار علیه امریکا و اذنابش به سوی جبهه‌ها رو کنیم» [393] .
پیام امام شور و هیجان فوق العاده‌ای در جامعه به وجود آورد. مردم نیز با شرکت در تشییع جنازه شهدای حادثه هواپیما، تنفر خود را نسبت به امریکا ابراز کردند و هم‌زمان، نوعی زمینه برای حضور گسترده در جبهه‌های جنگ به وجود آمد. چند تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز طرح قانونی مبارزه مستمر با استکبار و ادامه جنگ تا کسب پیروزی را به عنوان استراتژی جمهوری اسلامی ایران با قید یک فوریت تقدیم مجلس کردند. [394] نخست وزیر وقت، مهندس میرحسین موسوی نیز در پیامی به امام و اعلام آمادگی برای تحقق نظرات ایشان در بخشی از پیام خود تأکید کرد:
«امروز وقت استقامت، امروز وقت جهاد و امروز روز برنامه ریزی، تلاش و پیروزی است» [395] .
گرچه پیش از این، فراخوانی نیروهای بسیجی تحت عنوان سپاه محمد صلی الله علیه و سلم از هفت استان از هفتم تیر آغاز شده بود، ولی به نظر می‌رسید که تعداد داوطلبان با شرایط حساس سیاسی - نظامی تناسب لازم را ندارد. بر این اساس شورای عالی پشتیبانی جنگ در بیانیه مهم خود در 11 تیر 1367 تأکید کرد:
«مرحله‌ای بسیار حساس برای انقلاب و امتحانی بس بزرگ برای ملت قهرمان

[ صفحه 114]

ماست و ملت باید در این مرحله همه توان و نیروی ذاتی و معنوی و مادی خود را به کار گیرد و از هر گونه ساده انگاری [396] و سهل انگاری بپرهیزد» [397] .
آقای هاشمی نیز در نماز جمعه تهران با توجه به بیانیه شورای عالی پشتیبانی جنگ گفت:
«ما شرایط را امروز بسیار حساس می‌بینیم، دعوتی که شورای عالی پشتیبانی جنگ کرد و دعوتی که امروز ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح کرد، هدایتی که حضرت امام کردند و از مردم خواستند که امکانات و نیروها را متوجه جبهه‌ها کنند، این یک دعوت بسیار جدی است.... اگر ما با این وسعت در جبهه‌ها حاضر باشیم و آنها بدانند که ما مصمم هستیم و این گونه حوادث تلخ، ما را به زانو درنمی‌آورد، ممکن است ترجیح بدهند که از راه شناخت متجاوز مسئله را حل کنند و یا راه دیگری انتخاب بکنند» [398] .
ستاد فرماندهی کل قوا در نخستین بیانیه خود از مردم خواست، با روحیه اسلامی و انقلابی، بار دیگر پرده ابهام و تردیدی را که در خصوص آینده انقلاب و سرنوشت جنگ پیش چشم جهانیان افتاده و حاصل جنگ روانی دشمن است، پاره کنند. در این بیانیه از همه کسانی که توانایی حمل سلاح و عزیمت به جبهه‌های نبرد را دارند، درخواست شد، جهت ثبت نام و اعزام به جبهه یا مراکز آموزشی نظامی به سرعت به پاسگاه‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و رده‌های مقاومت مراجعه و ثبت نام کنند. [399] رادیو لندن در واکنش به بیانیه ستاد فرماندهی کل قوا اعلام کرد:
«زمان این فراخوانی به لحاظ روانی دست انتخاب شده است. زیرا پس از حادثه

[ صفحه 115]

سقوط ایرباس، امریکا مسئول شناخته می‌شود. این درخواست از نقطه نظر سیاسی تأثیر خوبی دارد» [400] .

تداوم تهاجمات عراق و بازپس گیری زبیدات

پس از سقوط جزایر مجنون و بازپس گیری کلیه مناطق تصرف شده در جبهه‌های جنوبی، تهاجم نیروهای عراقی به منطقه شمالی آغاز شد و در 7 تیر 1367 نیروهای دشمن به ارتفاعات شاخ شمیران در منطقه دربندیخان حمله کردند که به دلیل مقاومت نیروهای خودی و با وجود دو روز تلاش، موفق به تصرف منطقه نشدند. [401] در همین هنگام نیروهای خودی برای تمرکز توان خود و خارج کردن ابتکار عمل از دست عراق، تصمیم گرفتند، مناطق تصرف شده در جبهه شمالی را تخلیه کنند. بدین ترتیب، مناطق حاج عمران، ماووت و پنجوین تخلیه شد، اما نیروهای عراق وانمود کردند که خود به چنین مهمی دست یافته‌اند. به طوری که در 15 تیر 1367 نیز رادیو «صوت الجماهیر» به نقل از اطلاعیه نظامی ارتش عراق، آغاز عملیات نیروهای سپاه پنجم عراق را در منطقه حاج عمران، قلعه دیزه، پنجوین و ماووت و نیز آزادی آنها را اعلام کرد. [402] در تداوم این حملات ارتش عراق طی پنج روز نبرد، کلیه مناطق شمالی کشور را که در سال 1366 و اردیبهشت سال 1367 با عملیات‌های کربلای 10، نصر 4، نصر 8، بیت المقدس 6، آزاد شده بود، بازپس گرفت [403] .
در 21 تیر 1367 دشمن در طی یک حرکت گسترده و با نیرویی به استعداد 11 لشکر، منطقه وسیعی را در غرب عین خوش، موسیان و جنوب دهلران به تصرف خود درآورد. [404] رادیو بغداد در 21 تیر 1367 به نقل از اطلاعیه نظامی شماره 3256 اعلام کرد، عملیات «توکلنا علی الله» در منطقه زبیدات و اطراف آن، واقع در منطقه عملیات سپاه چهارم در شرق «میسان»،

[ صفحه 116]

پس از بمباران مقدماتی و آتش توپخانه، در ساعت 7:15 صبح آغاز شد و کلیه واحدها به اهداف خود رسیده‌اند [405] .
در اطلاعیه نظامی شماره 3257 عراق اعلام شد، کلیه مناطق در زبیدات در ساعت 11 صبح تصرف شد. یک سخن‌گوی نظامی عراق در گزارش خود، به مقادیر عظیم جنگ افزار، مهمات و تجهیزات نظامی و اسناد به جا مانده در مقرهای فرماندهی، تانک و توپ‌های به غنیمت گرفته شده، اشاره کرد [406] عراق در اطلاعیه نظامی 3259 توضیح داد که در این عملیات، نیروهای گارد ریاست جمهوری و سپاه چهارم، مقر لشکرهای 21 حمزه و 77 خراسان از ارتش ایران را به تصرف درآورده‌اند. [407] عراق در این عملیات پادگان عین‌خوش، کلیه منطقه عمومی زبیدات - شرهانی و بخشی از جاده عین‌خوش - دهلران را به اشغال درآورد و تا حاشیه شهر دهلران پیش روی کرد که با قطع جاده عین خوش - دهلران، ارتباط دزفول با دهلران قطع شد [408] .
دشمن در ادامه عملیات و در کمتر از پنج ساعت، شهر دهلران را نیز بار دیگر به تصرف خود درآورد. خبرگزاری عراق به نقل از یک فرمانده عراقی گزارش داد، لشکر پنجم مکانیزه به طرز بی‌سابقه‌ای به سوی دهلران پیش‌روی کرد و موفق شد، شهر را به تصرف خود درآورد. به گفته این مقام نظامی، این عملیات در یک زمان بی‌نظیر، 5 / 4 ساعت به طول انجامید و طی این مدت، حتی مقر عملیاتی نیروی زمینی ارتش ایران در منطقه جنوب تصرف شد و بیش از 50 هزار تن از نیروهای لشکرهای 21 و 77 به اسارت درآمدند. ضمن این که 90 تانک و 40 نفربر زرهی و 130 توپخانه به غنیمت دشمن درآمد [409] .
نیروهای دشمن که در این عملیات علاوه بر بازپس گیری مناطق متصرفه در عملیات‌های پیشین خودی، به آسانی توانستند دهلران را همانند زمان آغاز

[ صفحه 118]

تجاوز به ایران، به تصرف خود درآوردند. [410] وقوع این حادثه بیش‌تر به یک فاجعه شبیه بود تا یک رخداد نظامی و سقوط یک جبهه عملیاتی، زیرا علاوه بر سرعت پیش‌روی نیروهای دشمن و از هم گسیختگی نیروهای خودی، شهر دهلران و مقر فرماندهی نیروی زمینی ارتش در جنوب - واقع در عین‌خوش - به تصرف نیروهای دشمن درآمد. این واقعه با توجه پی‌آمدهای آن بسیار تأثر انگیز بود. برابر گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، نیروهای مستقر در این منطقه به هنگام عقب نشینی تنها تعداد کمی از ماشین آلات و ادوات جنگی را از مهلکه خارج ساختند و با پیش‌روی دشمن به سمت دهلران، اهالی این شهر اقدام به ترک خانه‌های خود کردند. سقوط ناگهانی این مناطق موجب نگرانی شدید اهالی ایلام نیز شد. [411] همچنین، هزاران سرباز در اطراف جاده اندیمشک - خرم‌آباد و در بیابان‌های شمالی اندیمشک در حالت تأثر انگیزی مستقر شدند. این سربازها برابر گزارش منتشر شده، بیش از 70 کیلومتر را از دشت عباس تا اندیمشک پیاده طی کرده بودند. سرگردانی این نیروها که بیش‌تر آنها از لشکر 77 خراسان و 16 قزوین بودند، روحیه مردم را نیز تضعیف کرده و موجب تأثر آنها شده بود [412] .
پیش‌روی عراق در عمق خاک ایران بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های خبری داشت. زیرا برای نخستین بار نیروهای عراقی پس از عقب نشینی از ایران در سال 1982 میلادی، بار دیگر وارد خاک ایران شده بودند. [413] رادیو لندن در این باره طی تحلیلی گفت:
«اگر ادعای عراق درست باشد، این امر می‌تواند نشان دهنده درهم شکستن کامل مقاومت چهار ماه گذشته نیروی نظامی ایران باشد.»
در ادامه این تحلیل در مورد علت اقدام عراق آمده است:
«غرض از این حمله، غافل‌گیر کردن آقای رفسنجانی، کفیل فرماندهی کل قوای ایران و تشدید بحران رهبری ایران در مورد مسئله جنگ می‌باشد، علاوه بر این،

[ صفحه 119]

ناامیدی عراق از ایران نسبت به پذیرفتن قطع‌نامه 598، بخش دیگری از دلایل ادامه حمله عراق و پیش‌روی در عمق خاک ایران ذکر شده است» [414] .
عراقی‌ها نظر به اهمیت این مسئله، ضمن تأکید بر اشغال موقت خاک ایران دلایلی را برای اقدام خود برشمردند. سخن‌گوی وزارت دفاع عراق در این باره اظهار داشت:
«این اقدام به دلایل تاکتیکی صورت گرفته و سربازان عراقی در ظرف چند روز آینده عقب نشینی خواهند کرد» [415] .
همچنین، به گزارش خبرگزاری «اینا»، در بیانیه‌ای از تلویزیون عراق، هدف از این اقدام را «انهدام تمرکز نیروهای ایران در این منطقه» ذکر کرد. رئیس وقت مجلس عراق نیز ضمن موقت خواندن حضور نیروهای عراقی در خاک ایران، تأکید کرد، نیروهای عراقی با کسب تضمین در برتری استراتژیکی خود، عقب نشینی خواهند کرد [416] .
در پی پیدایش وضعیت جدید در صحنه تحولات نظامی جلسه مشترک شورای فرماندهی انقلاب و رهبری منطقه‌ای حزب بعث عراق به ریاست صدام تشکیل شد. بنا به گزارش رادیو بغداد در این جلسه نتایج پیروزی‌های نظامی اخیر گارد ریاست جمهوری و سپاه چهارم مورد تمجید قرار گرفت. [417] به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، این دومین جلسه مشترک سران دولت عراق در 48 ساعت گذشته بود که برگزار می‌شد. گوینده تلویزیون عراق ضمن گزارش عملیات عراق در زبیدات که به نام «توکلنا علی الله» انجام گرفت، بخشی از سخنان صدام را که حاوی نوعی تهدید علیه ایران بود، پخش کرد. رئیس جمهور عراق در آن سخنان گفت:
«من در برابر ملت عراق می‌گویم که ایران فرصت را از دست ندهد و اراضی اشغال شده عراق را سریعا تخلیه کند، زیرا اشغال زمین‌های عراق برای ایران گران تمام می‌شود» [418] .

[ صفحه 120]

چند روز بعد، صدام در سالگرد تأسیس حزب بعث طی تحلیلی درباره این عملیات گفت:
«عملیات «زبیدات» حد فاصلی در راستای عملیات آزاد سازی زمین‌ها و نابودی کامل دشمن در سال جاری بود و عملیات آینده در همین راستا خواهد بود.... اکنون شما با کسب تجربه از سالیان جنگ، دشمن را به ضعف رسانیده‌اید، به طوری که دیگر توانایی مقاومت در برابر شما را ندارد» [419] .
این اظهارات به خوبی نشان می‌داد که حملات عراق در مرحله جدید با توجه به نتایج حاصله از مرحله آزاد سازی مناطق و پیش‌روی در عمق خاک ایران در عملیات زبیدات، ادامه خواهد یافت. صدام در اظهارات خود تأکید کرد:
«استفاده کامل عراق از آب راه شط العرب[اروندرود]، بایستی در رأس مسائل در نظر گرفته شود، چون بنا بر حقوق عراق و مقررات بین المللی، شط العرب دهانه اصلی عراق به دریا به شمار می‌رود» [420] .
در هر صورت، با وجود این که از مدت‌ها پیش بین مسئولان جمهوری اسلامی و فرماندهان نظامی بحث عقب نشینی از مناطق تصرف شده مطرح بود، لیکن امیدواری به مقابله با حملات عراق، مانع از تصمیم گیری لازم شده بود. با تصرف منطقه زبیدات و پیش‌روی نیروهای عراقی در عمق خاک جمهوری اسلامی - همانند روزهای نخست تجاوز عراق در شهریور سال 1359 - و تصرف شهر دهلران، زمینه لازم برای اتخاذ تصمیم قطعی مبنی بر عقب نشینی فراهم شد [421] .

بازتاب و نتایج بازپس گیری مناطق تصرف شده به وسیله عراق

موفقیت‌های نظامی ارتش عراق در مدت سه ماه [422] ، بسیاری از ناظران و تحلیل گران امور جنگ را غافل‌گیر کرد، زیرا در این مدت، عراقی‌ها نیروهای

[ صفحه 121]

ایران را از مناطقی در جنوب بیرون راندند که با فداکاری کم‌نظیری به دست آمده بود. [423] به همین دلیل سؤال‌های بی‌شماری در محافل دیپلماتیک مطرح شد که به تعبیر خبرگزاری فرانسه، پاسخی برای آنها وجود نداشت ولی همان محافل در این باره که «چرخشی در جنگ پدید آمده بود» - که می‌توانست سرنوشت‌ساز باشد - هم سخن بودند -، آنان معتقد بودند که در آن هنگام صفحه‌ای از تاریخ جنگ در حال ورق خوردن بود. [424] یکی از مهم‌ترین پرسش‌هایی که در این باره مطرح شد این بود که «آیا این[به دلیل]، نیروهای تازه عراق است یا شکست و از هم پاشیدگی ارتش ایران که از دو ماه پیش تحت فرماندهی حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس در دست بازسازی کامل قرار دارد؟» [425] .
در پاسخ به این پرسش، عراق، ایران و تحلیل گران غربی هر یک تحلیل و نظرات متفاوتی را ارائه کردند. وزیر فرهنگ و اطلاعات عراق در جلسه‌ای با نمایندگان رسانه‌های خبری مدعی شد که ایران از نظر نظامی شکست خورده است. [426] صدام نیز در تحلیلی گفت:
«شکست‌هایی که حاصل شد، شکست‌هایی در نبرد نیست تا آنها را اصلاح کند، بلکه شکست در سطح استراتژیک است.... شکست ایران، شکست فنی یا بی‌نظمی در اداره و یا نقصی در سطح عملیات یا تدارکاتی فنی نیست که اصلاح‌پذیر باشد» [427] .
صدام در اظهارات خود مدعی شد:
«در برابر ما محمره[خرمشهر]، عبادان[آبادان]، و الاهواز[اهواز]باز شد و هیچ کس نیست، بتواند بگوید، نمی‌توانستیم این مناطق را اشغال کنیم» [428] .
او همچنین در جمع وزیران جوانان کشورهای عرب ادعا کرد:
«پیروزی، معلول کثرت و اندکی عده در مقایسه میان ارتش‌های ایران و عراق و یا فراوانی و کمبود جنگ افزار نیست، گر چه این مسائل در کشمکش میان دو

[ صفحه 122]

اراده حائز اهمیت می‌باشد، اما اساس پیروزی‌ها این است که ایران پایگاه فکری خود را از دست داد و شکست خورد» [429] .
صدام در اثبات نظر خود، پیروزی منافقین در مهران را به عنوان افراد غیر نظامی، دلیل بر ناکامی نظامی ایران ذکر کرد [430] .
تحلیل گران غربی نیز با توجه به ملاحظات موجود، تحلیل‌های گوناگونی را ارائه کردند. خبرگزاری «رویتر» در گزارش خود بر این نظر بود که تغییر استراتژی عراق و عدم تناسب موقعیت نیروهای مسلح ایران برای یک جنگ دفاعی به شیوه‌ای که ارتش عراق در ماه‌های اخیر بر ایران تحمیل کرده است، منجر به ناکامی ایران و موفقیت عراق شده است. [431] به همین دلیل، عقب‌نشینی‌های ایران بیش از آن که تاکتیکی ارزیابی شود، به منزله «شکست نظامی» مورد تأکید قرار گرفت. [432] روزنامه «لاریپوبلیکا»، چاپ ایتالیا نیز نوشت:
«در وضعیت فعلی، ایران نه تنها ابتکار عمل را از دست داده است، بلکه قادر نیست از پیش‌روی دشمن جلوگیری کند» [433] .
در این حال، خبرگزاری رویتر به نقل از دیپلمات‌های خارجی گزارش داد:
«بعید می‌نماید که ایرانیان در آینده نزدیک بتوانند به وضع دشواری که با آن روبرو هستند، فائق آیند، زیرا طرز استقرار نیروهای آنها ضعیف است. اسلحه کافی در اختیار ندارند و لجستیک آنها نارسا می‌باشد» [434] .
سردبیر روزنامه انگلیسی تایمزمالی نیز در مورد علت پیدایش وضعیت جدید نوشت:
«برتری نسبی ایران در جنگ به خاطر روحیه قوی آن در ادامه جنگ بوده است. اکنون با از دست دادن آن (روحیه) توازن جنگ تغییر کرده است.... ایران به خاطر عقب نشینی نظامی اخیر خود قادر نیست از موضع قدرت سخن بگوید و یا در زمینه جنگ امتیازات بیش‌تری کسب کند.»
وی در مورد شرایط دوگانه‌ای که در برابر ایران قرار دارد، نوشت:

[ صفحه 123]

«آنها (ایرانی‌ها) نه می‌توانند بر اساس شرایط محدود خود به جنگ ادامه دهند و نه به دست‌یابی راه حلی بر اساس حداقل شروط خود از جمله شناسایی و مجازات متجاوز یعنی صدام حسین امیدی دارند» [435] .
روزنامه ستاره سرخ چاپ مسکو نیز نوشت:
«حرکت سریع و استراتژیک عراق در بازگرداندن این مناطق دلیل مؤکدی بر توانایی و برتری نیروهای عراقی در جبهه‌های جنگ است.»
در این مقاله، برتری روحیه نیروهای عراقی مورد تأکید قرار گرفته است [436] .
رخدادهای صحنه جنگ در داخل ایران نیز بازتاب گسترده‌ای داشت. بر اساس شایعات موجود چنین تحلیل می‌شد که ایران بر اساس یک توافق محرمانه [437] و با هدف دست‌یابی به صلح، به عقب نشینی از مناطق تصرف شده دست زده است ولی تداوم حملات عراق و برخی رخدادهای دیگر نادرستی این شایعات را به اثبات رساند. به موازات آشکار شدن ماهیت غلط این گونه شایعات، سؤالات جدیدی نیز مطرح شد. رئیس جمهور وقت و رئیس شورای عالی دفاع آیت الله خامنه‌ای، در نماز جمعه تهران در توضیح وضعیت جدید و دلایل پیدایش آن گفت:
«حوادث دو ماهه اخیر سؤالاتی را در ذهن مردم ما و ناظران جهانی به وجود آورد و آن این بود که چرا نیروی اسلام با آن قدرتی که داشتند، عقب نشینی کردند؟ در این مدت، رسانه‌های استکباری و دشمن هم با تبلیغات خود سلسله حرف‌هایی را به صورت دقیق مطرح ساختند و جنگ روانی در جامعه به راه انداختند، به نحوی که گویا مسئولین یا رزمندگان از جنگ خسته شده‌اند.... عقب نشینی ما در فاو و شلمچه و غیره دارای عوامل و تحلیل‌های یکی دو ساله است و یک امر مقطعی نیست... اگر ضعف‌های ما نبود ابزار جنگی دشمن نمی‌توانست بر قدرت ایمان نیروهای ما پیروز شود و تنبیه یک یا چند نفر

[ صفحه 124]

مقصر، کار فوق العاده‌ای نمی‌باشد اما روش اسلامی ما این نیست، در بعضی از کارها قصور هست اما مقصر، فرد خاصی نیست. عواملی دست به دست هم داده‌اند تا یک قصوری پیش آمده که باید از این امر جلوگیری شود. یک مقدار از ضعف‌ها مربوط به جبهه و وسایل جبهه است. آمادگی‌ها، سازمان دهی خطوط دفاعی و احتیاطات لازم بیش‌تر، باید انجام شود. یک مقدار هم مربوط به پشت جبهه است. یک ملت، با پرداختن به اختلافات و مسایل شخصی و حق‌کشی می‌تواند در جبهه خلل ایجاد کند... اگر عده‌ای هم و غم خودشان بر این است که مشکلات را علم کنند، این در جبهه اثر خواهد گذاشت و ما نباید غافل باشیم» [438] .
به منظور مقابله با وضعیت جدید، نشانه‌هایی دال بر تغییر استراتژی ایران آشکار شد. آقای هاشمی رفسنجانی در مصاحبه‌ای رادیو و تلویزیونی گفت:
«ما نباید اجازه دهیم که دشمن در دنیا بتواند ما را به عنوان جنگ طلب و صدام را به عنوان صلح‌جو معرفی کند» [439] .
وی در جای دیگری، در توضیح این موضوع تأکید کرد:
«این روش ناصحیحی بود که برای جذب نیروهای انقلابی، برای کشورمان دشمن درست می‌کردیم. یعنی کشورهایی که می‌توانستند بی‌تفاوت باشند، آنها را روبه‌روی خود و در حال عداوت با خود قرار دادیم. یا حداقل کاری برای جذب آنان نمی‌کردیم.»
آقای هاشمی همچنین در مورد سیاست خارجی جدید ایران گفت:
«سیاست خارجی ما به گونه‌ای خواهد بود که بی‌جهت میدان‌ها را در اختیار دشمن قرار ندهیم. خیلی از دولت‌ها هستند که می‌توانند بی‌تفاوت باشند که ارتجاع یا عراق[آن]کشورها را جذب کرده‌اند» [440] .
آقای هاشمی چند روز بعد، در نماز جمعه تهران بر ضرورت ادامه جنگ تأکید کرد و گفت:

[ صفحه 125]

«همه معتقدند که ما باید همان راه را ادامه بدهیم تا حقمان را بگیریم و یا آن راهی را که ما تعیین کرده‌ایم برای ختم جنگ که اعلام عراق به عنوان متجاوز است» [441] .
وی بر این باور بود که «ما غیر از این دو راه، راه دیگری نداریم»، لذا، ضمن تأکید بر راه حل دیپلماتیک با اعلام عراق به عنوان متجاوز، معتقد بودند، «باید از آمادگی لازم برای ادامه جنگ برخوردار باشیم». [442] بر اساس همین ملاحظه کلی، بیانیه شورای عالی پشتیبانی جنگ صادر گردید و در آن تلاش مثلث امریکا، شوروی و ارتجاع عرب در واگذاری سلاح به عنوان مهم‌ترین عامل در پیدایش وضعیت جدید در صحنه نظامی جنگ برشمرده شد. افزون بر این، حضور نیروهای امریکا در خلیج فارس در حمایت از عراق، به شهرها، حملات شیمیایی به جبهه‌ها و موشک باران شهرها به وسیله عراق به عنوان بخشی از عوامل تأثیر گذار بر پیدایش روند فعلی جنگ مورد تأکید قرار گرفت [443] .

[ صفحه 134